زکات دانش بذل آن به مستحقّش و واداشتن نفس در عمل به آن است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :25
بازدید دیروز :38
کل بازدید :339389
تعداد کل یاداشته ها : 128
03/11/28
3:9 ع
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
داود ایموری[35]
حضرت مهدی (ع)کیست و برای چه در ادیان مختلف نام مبارک این امام غایب به صوررت مکرر امده است. باور شیعیان از وجود امام زمان از کجا سرچشمه می گیرد

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

دلت را با خداوند اشنا کن*****ز غم جان خدایت را صدا کن

دل غفلت زده مانند سنگ است*****مس دل را زیاد او طلا کن

شکوه بندگی در خاکساری است*****خضوع و بندگی پیش خدا کن

تو غرق نعمت پروردگاری*****بیا و حق نعمت را ادا کن

نشان حق شناسی در نماز است*****جفا تا کی بیا قدری وفا کن

رکوعی،سجده ای،اشکی،خضوعی*****به پیش ان یکی ، قامت دوتا کن

به پیش او گشا دست نیازی*****به درگاه بلند او دعا کن

به سنگ توبه ای بشکن دلت را*****غرور و سر گرانی را رها کن 


  
  
وقتی بیایی تو فضای خانه پر از عطر سیب است
تعبیر سبزی از بهار « آیه امن یجیب » است

وقتی نباشی چشمهای خسته آیینه عشق
پشت غبار انتظار تو چه مظلوم و غریب است

ازبس تو خوبی ای مسیحا دم به هجرانت شب و روز
دست تمنایم برای با تو بودن نا شکیب است

سخت است با تو بودن و دور از تو در پاییز مردن
هرچند می دانم بهاران نگاهت عن قریب است
.....
جدیدترین اخبار جشنواره شعر منجی آخر..ویژه مهدی موعود« عج »

86/12/13::: 9:11 ص
نظر()
  
  

علی ز همسفر نیمه راه می گوید
علی شکایت ما را به چاه می گوید:

"بیا دلا که ز مردم به خود پناه بریم
ز دست مردم نااهل سر به چاه بریم"

چه در طبیعت ما مردمان فراهم بود
که ما شفیق نبودیم و چاه محرم بود؟

رها شدیم و گرفتار زرق و برق شدیم
میان برکه مال و منال غرق شدیم

به ما که مرد خداییم کفر چیره تر است
قلوب خلق "لیل المبیت" تیره تر است

حکیم واصل حق گفته است:"این که منم
حجاب چهره جان می شود غبار تنم"                                          ادامه مطلب...

86/12/13::: 9:7 ص
نظر()
  
  
ز لیلایی شنیدم یا علی گفت
به مجنون چون رسیدم یا علی گفت

مگر این وادی دارالجنون است
که هر دیوانه دیدم یا علی گفت

نسیمی غنچه ای را باز می کرد
به گوش غنچه کم کم یا علی گفت

چمن با ریزش باران رحمت
دعایی کرد و او هم یا علی گفت

یقین پروردگار آفرینش
به موجودات عالم یا علی گفت                    ادامه مطلب...
  
  

اولین مجموعه پیاپی تلویزیون ملی ایران، امیر ارسلان (1346) بود که در آن فرشته مهبان، پرویز صیاد، مری آپیک، سیروس افهمی، سروش، عبدالوهابی و صادق بهرامی بازی میکردند. کارگردان مجموعه، پرویز کاردان بود.

پیش از این پرویز صیاد و نصرت کریمی، برنامه های دنباله داری را که بیشتر به محاوره می گذشت با نام "حرف تو حرف و پیوند" در اواخر سال 1343 و اوایل سال 1344 در تلویزیون ایران عرضه می کردند.


  
اولین زن ایرانی که نامش به عنوان اولین زن عکاس ایرانی
به ثبت رسیده، " اشرف السلطنه " همسر " محمد حسن خان
اعتماد السلطنه " است که عکاسی را از " شاهزاده محمد
میرزا " آموخته و راًسا به فعالیت در آن پرداخته است

  
اولین مرد عکاس ایرانی را " ناصرالدین شاه " دانسته اند که
 به قصد عکس گرفتن از زنان حرمسرا و ماردش "مهد علیا"،ر
عکاسی را از شخصی فرانسوی به نام "موسیو کارلیان " که
به همراه " امین الملک " برای گرفتن عکس شاه به ایران
آمده بود، آموخت. " اعتماد السلطنه " در جایی در کتاب
خاطراتش می نویسد : " شاه چند روزی است که عکاسی
می فرمایند.".

  

آخرین خط هنرمندانه ای که در زبان پارسی پا به دائره وجود گذاشته است خط شکسته می باشد. این خط در اواسط قرن یازدهم هجری یعنی در اواخر دوره صفویه ظاهر شده و کیفیت پیدایش آن، این بود که چون خط شکسته تعلیق که در نوشتن رقعه ها و فرمانها به کار می رفت در نوشتن و خواندن دشوار بود، از قلم نستعلیق به جای شکسته تعلیق برای این کار استفاده شد. این خط همان نستعلیق است که بر اثر تند نویسی به صورت شکسته بیرون آمد و به شکسته نستعلیق مرسوم گردید.

آورده اند که برای اولین بار "مرتضی قلی خان شاملو" که از نستعلیق و تعلیق نویسان دربار "شاه سلیمان صفوی" بود ترکیبات جدیدی را از تند نویسی در خط نستعلیق به وجود آورد و به نوشتن قوسها و  دوایر و اتصال آنها سرعت بیشتری بخشید که در نتیجه این دگرگونی کلمات آن اندکی خردتر گردید و بدین طریق خط شکسته نستعلیق پدیدار گشت. مرحوم "عبدالمحمد خان ایرانی" صاحب کتاب پیدایش خط و خطاطان نوشته است که در دوره صفویه مرتضی قلی خان شاملو، حاکم هرات آن را از خط نستعلیق استخراج کرده و "میرزا شفیعا هراتی" از خوشنویسان این قلم که منشی همین مرتضی قلی خان شاملو بوده آن را تکمیل کرد است. با ظهور "درویش عبدالمجید طالقانی" و روی آوردن وی به خط شکسته تحولی نوین و حیاتی تازه در نوشتن این خط به وجود آمد.


  

"مجنون" فرزند "کمال الدین محمود رفیقی" از هنرمندان نامی قرن دهم هجری است. وی شاعر و خوشنویس بوده و نام اصلی او نه خود نوشته و نه تذکره نویسان ذکر کرده اند. وی مردی درویش مسلک بود و طبعی شوخ داشت و در خوشنویسی متفنن بود. گاهی به دست چپ می نوشت، و گاهی کلمات را از چپ به راست و وارون، و همگی تذکره نویسان متفقند که به قدرت وی کسی در چپ نویسی نیامده است. صاحب گلستان هنر نوشته است که نستعلیق را با مزه و پخته می نوشت. و از جمله خطی اختراع کرده بود که از ترکیب کلمات آن صورت انسان و حیوان به هم می رسید و از جمله این مصراع را "نرخ شکر و قند شکست از شکرستان" از دو طرف نوشته بود به صورت سه چهار آدمی که بر زبر یکدیگر بوده باشند و صورت و خط هر دو در کمال خوبی و مرغوبی بود.

مؤلف خط و خطاطان نوشته است: مجنون بن کمال الدین رفیقی هروی از چپ نویسان ایران است که در نوشتن هفت قلم تسلط داشته و خطی به نام توأمان (دو طرفه) اختراع کرد. خود در این باره گفته است که:

 توأمان مخترع مجنون است                            که قلم چهره گشائیها کرد

تا شدم مخترع و صورتکش                             خطکم صورتکی پیدا کرد


  

ابو علی محمد بن حسین بن مقله بیضاوی شیرازی قدوة الکتاب (ابن مقله) از اجله فضلا و اعزه وزرا و اسخیا و علما بود و در علوم و فقه و تفسیر و ادبیات و تجوید و شعر و خط و ترسل و انشا نظیر نداشت، و مخصوصاً در نگاشتن خط کوفی و سپس خطوط مستحدثه که خود واضع و مخترع آنها بود هیچ کس به پایهً او نرسیده است. ابن مقله به واسطه صعوبت نگاشتن خط کوفی همت بر این گماشت خطی از خط کوفی استخراج کند که هر کس بتواند به آسانی تحریر نماید. با آنکه همواره در دستگاه خلفا به مناصب عالیه مخصوص بود، متوجه به تسهیل این کار شد و قواعد متین و اسلوبی محکم اختیار و اختراع کرد و مدار خط را بر دایره و سطح گذارد.

از خط کوفی خطی احداث کرد و آن را خط محقق نامید و در تحت قاعده صحیحی در آورد. آنگاه به ایجاد خط ریحان پرداخت و در اندک مدت خط محقق و ریحان در میان مردم انتشار یافت. آنگاه خط ثلث ریحانی را از خط ریحان بیرون آورد و تحت قاعده اش کشید و مانند خطوط محقق و ریحان به درجه کمالش رسانید. سپس به اختراع خط نسخ موفق گشت. چون صیت فضائل و مناقب ابن مقله در انحای عالم منتشر گشت مردم از هر جا به جهت تحصیل فن خط به بغداد آمده و مرجع متعلمین گردید. خط نسخ را به جهت سهولت آن نسبت به سایر خطوط نسخ گفتند که ناسخ سایر خطوط شد. این مقله قرآنی به خط نسخ نگاشت و خطوط محقق و ریحانی و کوفی را در سر سوره ها قرار داد و چون خواست کتابت قرآن با سایر خطوط فرق داشته باشد خط توقیع را احداث کرد.

 ابن مقله در عصر روز پنجشنبه بیست و یکم شوال سنه دویست و هفتاد و دو هجری قمری در بغداد متولد شد. این هنرمند به امر "المقتدر بالله" به تخت صدارت نشست و روز به روز به اقتدار و اعتبارش افزوده می گشت. در سنه سیصد و هجده عده ای از حسودان از او نزد المقتدر سعایت کردند تا معزول گشت. او از بغداد به فارس روانه گشت و تا سنه سیصد و بیست در فارس اوقات می گذرانید. تا مردم بغداد به المقتدر بالله بشوریدند و پس از سقوط وی القاهر بالله را به تخت خلافت برگزیدند. القاهر، ابن مقله را از فارس بخواست و او را خلعت وزارت پوشانید و بر شئونات سابقه اش دو چندان بیفزود. طولی نکشید که عده ای دیگر در حق از زبان به سعایت گشودند و القاهر او را از نظر بینداخت و از وزارت معزول کرد. پس از چندی باز مردم بغداد بشوریدند و القاهر را نیز از تخت به زیر آورده و  در چشمانش میل کشیدند. بعد از او " محمدبن مقتدر" با لقب "الراضی بالله" به خلافت رسید و ابن مقله مجدداً به وسیله او خلعت صدارت پوشید ولی برای بار سوم از صدارت خلع و نهایتاً پس از شکنجه و آزار به سعایت عده ای حسود نابخرد دست راست او را از بدن جدا کردند.


  
<      1   2   3   4   5   >>   >