اولین کمپانی واردات اتومبیل در شهر تهران خیابان چراغ برق، بالاتر از کوچه ناظم الاطباء تاسیس شد. که آنهم در دو باب دکان معمولی که در یکی از آنها اتومبیلی به نمایش گذارده شده و دیگری دفتر فروش آن بود.
علت تاسیس این کمپانی در این محل وجود گاریخانه ها و کالسکه خانه هایی بود که از سابق در آن جای داشتند و برای وسائل حمل و نقل آن زمان حالت مرکزیت پیدا کرده بود. اولین کمپانی، فروشنده سواری های فورد کروکی بود که چهار نفر ظرفیت داشت و کمی بالاتر از آن کمپانی اتومبیلهای شورلت نیز در دو دکان بوجود آمد و به دنبال آنها کمپانی سواری بیوک و همچنین دوج و سایر کمپانیها بودند که ابتدا در همین خیابان ( چراغ برق ) تاسیس شدند.
اولین کالسکه
اولین کالسکه در سال 1267 ه.ق. به همت "معیر الممالک" در طهران ساخته شد و بعد از مدت کوتاهی استفاده از کالسکه رواج و نیز روز به روز طرفداران بیشتری پیدا می کرد. به علت نامناسب بودن خیابانها و کوچه ها تردد کالسکه مشکل بود و به همین دلیل دولت وقت تصمیم به سنگفرش کردن خیابانها و کوچه ها گرفت تا کالسکه ها بهتر بتوانند تردد کنند.
از کالسکه هم در داخل شهر و هم در خارج از شهر استفاده می شد. کالسکه ها را معمولا چهار اسب می کشیدند و به واسطه همین تعداد زیاد اسب، وسیله تندروی خوبی برای مسافرت به حساب می آمده است.
در آغاز استفاده از کالسکه مخصوص اعیان و اشراف بود ولی بعد از مدتی کالسکه سواری رواج عمومی پیدا کرد و کار به جایی رسید که فردی به نام "مهدیخان" که صاحب جمع وجوه خارجه نیز بود اقدام به کرایه دادن کالسکه نمود و به همین منظور ده کالسکه تهیه کرد و آنها را در دروازه محمدیه در کاروانسرایی که بعدها به کاروانسرای کالسکه خانه شهرت پیدا کرد مستقر نمود، هر کسی که احتیاج به کالسکه داشت به کاروانسرای مزبور مراجعه کرده و اقدام به کرایه کردن کالسکه می نمود.
در آغاز کرایه یک کالسکه به همراه کالسکه چی آن به قرار ساعتی یکهزار دینار بود و شخص کرایه کننده هر چند ساعت که می خواست می توانست کالسکه را در اختیار خود نگه دارد.
لازم به توضیح است که کالسکه یک کلمه روسی بوده و فارسی آن گردونه است. در ایران قدیم نوعی گردونه ای اسبی بود که آن را ارابه های جنگی می گفتند و بیشتر در مواقع جنگ از آن استفاده می شد و کمتر در مواقع معمولی به کار می رفت.
تا زمان فتحعلی شاه کالسکه در ایران نبود و سلاطین و بزرگان، موقع سفر سوار اسب یا تخت روان می شدند. در دوران سلطنت فتحعلی شاه پادشاه انگلستان یک کالسکه زرنگار برای شاه ایران هدیه کرد و این کالسکه تاریخی با کشتی تا بصره و بغداد، و از آنجا به وسیه قاطر و اسب به تهران حمل شد و چون خیابانها و کوچه ها تنگ بود کالسکه را از هم جدا کرده و در میدان ارگ مجدداً بر روی هم سوار نمودند. شاه که خیلی به سواری آن علاقه داشت و از طرفی کسی رانندگی بلد نبود و بالفرض وجود راننده، خیابانی برای عبور وجود نداشت؛ ناچار درباریان در مقابل اصرار شاه او را سوار کرده و چندین بار آن را دور ارگ گردانیدند.
ناپلئون نیز یک کالسکه برای فتحعلی شاه فرستاد؛ ولی هیچیک از این دو کالسکه به علت نبودن اه مورد استفاده قرار نگرفت، فقط در زمان ناصرالدین شاه کالسکه بسیار رایج شد
نهضت المپـیک در ایران، با تاًسیس کمیته ملی آن در سال 1325 آغاز
شد. با تاًسیس کمیته ملی المپـیک ایران، 15 فدراسیون ورزشی ورزشهای
جدید به وجود آمدند و بـتدریج در فدراسیونهای بـین المللی مربوطه پـذیرفته
شدند. در ماه مارس 1947 ( 1326 شمسی ) برای اولین بار دعوت نامه
رسمی شرکت در بازیهای المپـیک به ایران ارسال گردید و اساسنامه کمیته
بر اساس مقررات بـین المللی المپـیک تدوین شد. عضویـت ایران در کمیته
بـین المللی المپـیک سرانجام در تاریخ 20 ژوئن 1947 رسماً اعلام گردید
در مرداد ماه 1327 برابر با ژوئن 1948 در لندن چهاردهمین دوره از
المپـیک با شرکت 57 ملت برگزار شد و تیم ایران پس از 56 سال که از
شروع بازیهای المپـیک مدرن می گذشت، برای نخستین بار بطور رسمی در
آن شرکت کرد
مسابقه های قهرمانی کشور ایران اولین مرتبه در نیمه دوم مهرماه 1318
در تهران انجام گرفت. در این مسابقه تعـداد 225 نفر قهرمانان شهرستانهای
ایران ( در کلیه رشته ها ) که در نتیجه انجام مسابقه های داخلی مابـیـن
ورزشکاران هر شهرستان انـتخاب شده بودند در تهران گرد آمدند و با هفتاد
نفر قهرمان انـتخابی از پایتخت مدت ده روز از تاریخ 25 مهرماه تا 4 آبان
ماه 1318 رقابت کردند. لازم به توضیح است که تا قبل از این تاریخ از
میزان و اندازه توانایی و نیروی جسمی و استعداد جوانان برای ورزش
سنجش و آزمایش صحـیح انجام نگرفته و این امر تا درجه ای مجهول بود
و اشخاصی نیز که در گوشه و کنار تمریناتی انجام داده و در انواع ورزشها
پـیـشرفتی داشتـند و یا صاحب استعـداد ورزشی بودند، شناخته نمی شدند
برای اینکه ورزشکاران بتوانند خود را برای شرکت در مسابقه های
بـیـن المللی حاضر و آماده نمایند، ابتدا لازم بود نیروی جسمی و استعـداد
آنان با وسائل صحیح فنی ارزیابی شود و میزان توانایی آنان معـلوم گردد
احساس همین احتیاج بود که مسابقه های قهرمانی را بوجود آورد. این
اقدام، اشخاص صاحب استعـداد یا صاحب سابقه در امور ورزشی را از
گوشه و کنار به میدان آورد و به عموم معرفی نموده، توانایی و سنجش
نیروی جسمی ورزشکاران تا حدی معـلوم شد؛ بعـلاوه در خلال انجام این
مهم، ورزشکاران با قواعـد فنی و مقررات بـیـن المللی اغلب بازیها
ورزشها و مسابقه ها آشنا گشتـند. مقررات خاص مسابقه هایی که انجام
گردید به صورت رساله جداگانه به چاپ رسیده و در معرض مطالعـه آنان
گذاشته و به وسیله تشکیل کلاسها به ایشان تعـلیم گردید
نخستیـن ورزشکار ایرانی که از المپـیک مدال گرفت محمد جعفر سلماسی
در رشتهً وزنه برداری در المپـیک 1948 بود. وی همچـنین در اولین دورهً
بازیهای آسیایی سال 1951 دهلی نو مدال طلای وزن 60 کیلو گرم را به خود
اختصاص داد. او در سال 1294 شمسی در کاظمین عراق متولد گردیده بود
امیر از زن هنرمند را تشویق کرده، فرمان داد شاگردان متعدد بگیرد و تا پنج سال نیز زردوزی لباس نظامی در انحصار او باشد. بدین قرار "خورشید خانم" نخستین زن تهرانی بود که در ترقی تولیدات ملی به رقابت با کالای فرنگی پرداخت و در این مهم توفیق یافت. خبر این واقعه در روزنامه "وقایع اتفاقیه" به چاپ رسید. متن خبر به نقل از شماره دوم آن روزنامه مورخ جمعه یازدهم ربیع الثانی 1267 هـ.ق. بدین قرار است:
«ضعیفه تهرانی زردوزی دوره ملبوس صاحب منصب نظامی را به قاعده روم دوخته و در کمال خوبی بعمل آورد که درین هفته به نظر اولیای دولت علیه رساند. به طوریست که مطلقاً با کار اسلامبولی امتیاز داده نمی شود. اولیای دولت علیه حکومت فرمودند که شاگرد بسیار نگاهدارد و تا مدت پنج سال احدی در عمل او شراکت ننماید.»
نخستین ملکه ایران که به اروپا مسافرت کرد، "فاطمه خانم انیس الدوله" از زنان محبوب ناصرالدین شاه میباشد. شاه بقدری این زن را دوست داشت که بطور مخفی او را همراه خود به اروپا برد؛ اما همین که انیس الدوله به روسیه رسید، خبر آن در تهران فاش گشت و قال و مقال زیادی به راه انداخت. "میرزا حسین خان سپهسالار" که اینرا شنید، از شاه درخواست کرد انیس الدوله را به ایران برگرداند. شاه هم ناخواسته انیس الدوله را روانه ایران کرد.
می گویند از همان موقع انیس الدوله کینه سپهسالار را در دل گرفت و با همدستی دشمنان داخلی و خارجی آنقدر کوشید تا سپهسالار را معزول و به روایتی مسموم ساختند.