سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، اصرارکنندگان و پیگیران در دعا رادوست دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :6
بازدید دیروز :23
کل بازدید :338636
تعداد کل یاداشته ها : 128
103/9/7
8:35 ص
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
داود ایموری[35]
حضرت مهدی (ع)کیست و برای چه در ادیان مختلف نام مبارک این امام غایب به صوررت مکرر امده است. باور شیعیان از وجود امام زمان از کجا سرچشمه می گیرد

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

ابو علی محمد بن حسین بن مقله بیضاوی شیرازی قدوة الکتاب (ابن مقله) از اجله فضلا و اعزه وزرا و اسخیا و علما بود و در علوم و فقه و تفسیر و ادبیات و تجوید و شعر و خط و ترسل و انشا نظیر نداشت، و مخصوصاً در نگاشتن خط کوفی و سپس خطوط مستحدثه که خود واضع و مخترع آنها بود هیچ کس به پایهً او نرسیده است. ابن مقله به واسطه صعوبت نگاشتن خط کوفی همت بر این گماشت خطی از خط کوفی استخراج کند که هر کس بتواند به آسانی تحریر نماید. با آنکه همواره در دستگاه خلفا به مناصب عالیه مخصوص بود، متوجه به تسهیل این کار شد و قواعد متین و اسلوبی محکم اختیار و اختراع کرد و مدار خط را بر دایره و سطح گذارد.

از خط کوفی خطی احداث کرد و آن را خط محقق نامید و در تحت قاعده صحیحی در آورد. آنگاه به ایجاد خط ریحان پرداخت و در اندک مدت خط محقق و ریحان در میان مردم انتشار یافت. آنگاه خط ثلث ریحانی را از خط ریحان بیرون آورد و تحت قاعده اش کشید و مانند خطوط محقق و ریحان به درجه کمالش رسانید. سپس به اختراع خط نسخ موفق گشت. چون صیت فضائل و مناقب ابن مقله در انحای عالم منتشر گشت مردم از هر جا به جهت تحصیل فن خط به بغداد آمده و مرجع متعلمین گردید. خط نسخ را به جهت سهولت آن نسبت به سایر خطوط نسخ گفتند که ناسخ سایر خطوط شد. این مقله قرآنی به خط نسخ نگاشت و خطوط محقق و ریحانی و کوفی را در سر سوره ها قرار داد و چون خواست کتابت قرآن با سایر خطوط فرق داشته باشد خط توقیع را احداث کرد.

 ابن مقله در عصر روز پنجشنبه بیست و یکم شوال سنه دویست و هفتاد و دو هجری قمری در بغداد متولد شد. این هنرمند به امر "المقتدر بالله" به تخت صدارت نشست و روز به روز به اقتدار و اعتبارش افزوده می گشت. در سنه سیصد و هجده عده ای از حسودان از او نزد المقتدر سعایت کردند تا معزول گشت. او از بغداد به فارس روانه گشت و تا سنه سیصد و بیست در فارس اوقات می گذرانید. تا مردم بغداد به المقتدر بالله بشوریدند و پس از سقوط وی القاهر بالله را به تخت خلافت برگزیدند. القاهر، ابن مقله را از فارس بخواست و او را خلعت وزارت پوشانید و بر شئونات سابقه اش دو چندان بیفزود. طولی نکشید که عده ای دیگر در حق از زبان به سعایت گشودند و القاهر او را از نظر بینداخت و از وزارت معزول کرد. پس از چندی باز مردم بغداد بشوریدند و القاهر را نیز از تخت به زیر آورده و  در چشمانش میل کشیدند. بعد از او " محمدبن مقتدر" با لقب "الراضی بالله" به خلافت رسید و ابن مقله مجدداً به وسیله او خلعت صدارت پوشید ولی برای بار سوم از صدارت خلع و نهایتاً پس از شکنجه و آزار به سعایت عده ای حسود نابخرد دست راست او را از بدن جدا کردند.