موسم خموش نام گزینه یی از سروده هایی غفرانی بدخشانی است که ماه قبل وارد بازار کتاب کابل گردید. این مجموعه، که با ظرافت خاص طرح و دیزاین گردیده است، 29 پارچه از سروده هایی این شاعر جوان را در برمیگیرد.
موسم خموش با مقدمه یی با قلم نویسنده توانای کشور، آقای شبگیرپولادیان آغاز، و با سروده یی زیر نام" شعر من چیست؟" پایان میبابد.
شعر من قطره ی اشکیست که از چشمه ی رخسار دلم می آید
و پس آنگاه به دشتی برسد
این نه دشت است مگر سینه ی من
لاله زاریست ز بس سوخته است
و آن زمان قطره ی اشکم که ز این سوخته دشت
ز در آبله ها
ز نیستان نوا
و ز صحرای جنون می گذرد
جامه سرخ به تن می پوشد
وانگه از راه دو چشمم به قلم
پس از آن،
واژه ی غرقه به خونم به ورق می ریزد
آقای غفران بدخشانی در آغاز این مجموعه نوشته است:
اگر واژه های آلوده به درد و آه ام از آن ارزش ایکه می خواهم برخور دار می بودند، آنها را به سرزمین ستم دیده ام اهدا می کردم!
موسم خموش دارای پنجاه و شش برگ بوده که تماماً حاوی سروده های سپید میباشد.