اذان جمکران شوری به پا کرد دلم را از غم عالم جدا کرد
صبا را گشته بودم محرم راز مرا با رمز غیبت اشنا کرد
بخوان در دل تمنای فرج را بگو شاید نگاهی هم به ما کرد
چو یعقوب از غم یوسف بنالید به بوی جامه اش او را شفا کرد
نباشد گل به بستان در زمستان گل نرگس به هر باغی وفا کرد
ببینیم در جهان عدل علی را اگر امد حکومت را به پا کرد
اگر ابری بییاید روی خورشید مشو نومید وباید بس دعا کرد
خدا یا عمر من را طاقتی بخش که بینم غیبت کبری رها کرد
شاعر احسان نصری نژاد از فسا
بر گرفته از سایت ظهور