سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بردباری، جامه دانشمند است، پس مبادا که آن را به تن نکنی [امام باقر علیه السلام ـ در نامه اش به سعد خیر ـ]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :22
کل بازدید :336607
تعداد کل یاداشته ها : 128
103/2/25
1:48 ص
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
داود ایموری[35]
حضرت مهدی (ع)کیست و برای چه در ادیان مختلف نام مبارک این امام غایب به صوررت مکرر امده است. باور شیعیان از وجود امام زمان از کجا سرچشمه می گیرد

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

شعبه موزیک دارالفنون نخستین مدرسه موسیقی در ایران است که در سال 1248 هجری شمسی به ریاست مسیو لومر فرانسوی تأسیس یافت
  
اولین سرود رسمی ایران به نام سلام دولت علیهً ایران در جریان انقلاب مشروطیت توسط سالار معزز ساخته شده و نت (بخش پیانوی آن) به اروپا ارسال شده و در آن دیار به طبع رسید. و چنانکه گفته اند: این سرود توسط سالار معزز برای کلیهً سازهای نطامی تنطیم شد و برای دولتهایی که انقلاب مشروطیت ایران را پذیرا شدند ارسال گردید
  
میرزا ابوالحسن غفاری مشهور به " صنیع الملک " فرزند میرزا محمد غفاری بزرگترین نقاش عصر قاجاریه است که در محافل هنری او را " رافائل ایران " نام نهاده اند. وی ابتدا نقاش باشی و سپس صنیع الملک لقب گرفت. وی مؤسس اولین مدرسه نقاشی، نقاشخانه و گالری نقاشی ایران است که در شماره 520 مورخ شوال سال 1278 هجری در روزنامه دولت علیه ایران که اول نامش وقایع اتفاقیه بود برای قبول شاگرد، اعلان منتشر کرده است. در این نقاشخانه روزهای جمعه نمایشگاهی جهت بازدید عمومی بر پا می شد.
  

مانی یا مانس، نقاش باستانی ایران در قرن سوم میلادی که ادعای پیغمبری نیز داشت، نسبش از طرف مادر به اشکانیان می رسید. نام پدرش " تیک " (پاتک) یا " فوتتق بابک بن ابوبزرام " بود که از همدان به بابل در بین النهرین رفته بود.

وی در سال 215 یا 216 میلادی ( سال چهارم سلطنت اردوان آخرین پادشاه اشکانی) در قریهً ماردینر در ولایت مسن ناحیهً نهر کوتاه در بابل باستانی متولد شد. پس از فراگرفتن علوم متداول زمان خود به آئین مغتسله که یکی از فرقه های گنوسی است، و در آن زمان در نواحی بین فرات و دجله ساکن بودند درآمد. ولی بعد هنگامی که از ادیان زمان خود مانند: زرتشتی و مسیحی و آیینهای گنوسی بویژه مسلک ابن دیصان و مرقیون آگاهی یافت منکر مذهب مغتسله گردید.

مانی آیین زرتشت را مطالعه کرد و خود را مصلح آن شناخت و به قول خودش در سیزده سالگی (سال 228 میلادی) چند بار مکاشفاتی یافت و فرشته ای اسرار جهان را بدو عرضه داشت.  سرانجام پس از آغاز دعوت آیین خود در سال 242 میلادی خویش را " فارقلیط " که مسیح ظهور او را خبر داده بود معرفی کرد.  وی را در سال 275 یا 276 میلادی چندان عذاب دادند تا زندگی را بدرود گفت. بنابر یک روایت مانی مصلوب شد و برخی گویند زنده زنده پوست او را کندند، بعد سرش را بریدند و پوست او را پر از کاه کرده به یکی از دروازه های شهر گندیشاپور خوزستان بیاویختند و از آن پس آن دروازه به باب مانی موسوم گشت.

چیزی که از مانی قابل اهمیت زیاد است نقاشی اوست که نقاشان آن عصر را متحیر ساخت. وی به حدی در این هنر و صنعت مهارت داشت که به عقیده برخی آن را معجزه خویش قرار داده و برای اثبات این دعوی کتاب نقاشی ای به نام ارتنگ (ارژنگ) ساخته بود. و به وجود او نقاشی در ایران رونق تازه ای گرفت چنانکه تصرفات او در ایرانیان دیگر و نقاشیهای ملل دیگر از قبیل چینیها نیز مؤثر بوده است.


  

اولین اثر سینمایی که پس از شروع جنگ تحمیلی عراق بر ایران با مضمون جنگی ساخته شد، فیلم مرز به کارگردانی "جمشید حیدری" بود.

ماجرای فیلم مربوط به مقاومت اهالی یک روستا به سرکردگی یک استوار اخراجی ارتش در مقابل ارتش متجاوز دشمن است. استوار ابتدا از همراهی با مردم سر باز میزند، اما بالاخره در مقابل همت و فداکاری اهالی متحول شده به کمک مردم شتافته، مانع از نفوذ دشمن به خاک میهن می شود.

مرز نخستین فیلمی است که ماجرای آن بر محور تجاوز دشمن و مقاومت در برابر این تجاوز قرار گرفته است و میتوان صفت جنگی را بر آن اطلاق کرد.

این فیلم تنها اثر جنگی به نمایش درآمده در سال 1360 و اولین تجربه سینمایی کارگردانش است.

 


  
اولین مدرسهً سینمایی را در ایران " اوانس اوگانیانس" تاًسیس کرد. وی
یک مهاجر ارمنی روس بود که پس از اتمام تحصیلا تش در رشتهً سینما
در هنرستان سینمایی مسکو به لحاظ مشکلات خانوادگی و مالی، بعد از
متارکه با همسرش به همراه دختر نوجوانش در سال 1308 از طریق
مشهد وارد تهران شد. اوگانیانس در اوایل مطلقاً قادر به مکالمه فارسی
نبود و بعدها هم خیلی با اشکال و یا غالباً به زبان ترکی درس می داد و
شاگردان کلاسهایش به سختی پیام و نظراتش را درک می کردند. اوانس
فکر تاًسیس مدرسهً سینمائی و فیلمسازی در ایران را با یکی دیگر از
مهاجران روسی به نام " ساکوار لیدزه " صاحب سینما مایاک در میان
گذارد و با تشویق و یاریهای اولیه وی، کارش را آغاز کرد. نخستین
اعلان گشایش مدرسه سینمائی به این شرح بود : ر
 
آگهی مدرسه آرتیستی سینما
مدرسهً آرتیستی سینما واقع در خیابان علاءالدوله از روز 26
فروردین مطابق با 15 آوریل به توسط معلمین و معلمه های
متخصص افتتاح خواهد شد و جهت خواتین کلاس مخصوص دایر
است، داوطلبین می توانند هر روزه از ساعت 3 بعدازظهر تا 8
خود را به دفتر مدرسه معرفی نمایند
 
درج اولین آگهی، نتیجهً مورد نظر را به بار نیاورد؛ ولی در فاصله کوتاهی
پس از درج اعلانهای بعدی و افتتاح مدرسهً هنرپیشگی در بیستم اردیبهشت
ماه 1309، ابتدا بالغ بر سیصد نفر در مدرسه نامنویسی  کردند و این هجوم
برای دوره ای که سینما هنوز کاملاً عمومیت پیدا نکرده بود، هیجان انگیز
بود. سرانجام اوانس اوگانیانس در بیستم اردیبهشت ماه 1309 کار مدرسه
را آغاز کرد. کلاسهای متعددی را که لازمهً این امر بود از موسیقی
و بازیگری، ورزش، فیلمبرداری، ژیمناستیک و رقص و ... ایجاد کرد. هر
چند شاگردان بتدریج طی ماه نخست به تحلیل رفتند، اما اوگانیانس به تعداد
باقیماندهً شاگردانش که فقط هجده نفر بودند، راضی و قانع بود. سرانجام
دوازده نفر دورهً نخست مدرسهً آرتیستی سینما را به پایان می رسانند : ر
آقای حسن خان مینوئی    -    بازیگر رل -  امنت و زورمندی
آقای احمد خان دهقان -   بازیگر رل -   درام تراژدی و سالن
آقای محمد علی خان قطبی - بازیگر رل- درام تراژدی و سالن
آقای امیر خان ارجمند - بازیگر رل   -   توروک
آقای ابوالقاسم خان آشتی - بازیگر رل - درام کمدی
آقای محمد خان ضرابی - بازیگر رل - کمدی
آقای اسماعیل خان نجات - بازیگر رل - توروک
آقای عباس خان طاهباز - بازیگر رل - درام
آقای کاظم خان سیار - بازیگر رل - درام
آقای منوچهر خان هوشی - بازیگر رل - درام
آقای حسین خان نوری - بازیگر رل - درام
آقای غلامعلی خان سهرابی - بازیگر رل - کمدی
 

  
در سفرنامهً مبارکه مظفرالدین شاه آمده است که شاه روز
یکشنبه 17 تیرماه 1279 به اتاق میرزا ابراهیم خان عکاسباشی
به تماشای دستگاه سینموفتوگراف و لا نترن ماژیک رفته و پس
از تماشا به عکاسباشی دستور ابتیاع همهً دستگاههای مربوطه
به آن را داده است. حدود یک ماه بعد از اولین دیدار مظفرالدین
شاه با سینما، در سه شنبه 23 مرداد ماه 1279، در شهر اوستاند
در ساحل دریا در بلژیک، جشن روز عید گل برگزار می شود و
میرزا ابراهیم عکاسباشی مشغول عکس سینموفتوگراف اندازی
از شاه است ... بدین ترتیب بانی ورود اولین دوربین فیلمبرداری
و نمایش فیلم، مظفرالدین شاه است و اولین فیلمبردار ایرانی
نیز میرزا ابراهیم خان عکاسباشی محسوب می شود. شروع
نمایش فیلم از همان روزهای نخست بازگشت مظفرالدین شاه
لااقل در دربار و بعد رفته رفته نزد بزرگان و اشراف، به هنگام
میهمانیهای عروسی و ختنه سوران آغاز شد. نمایش فیلم در هر
دفعه، غالباً دوبار و جداگانه، یکبار برای مردها و یکبار برای
زنها صورت می گرفت. عکاسباشی ضمن نمایش مرتب فیلم در
دربار و نزد اشراف، گاه و بیگاه نیز به فیلمبرداری می پرداخت
دوربینی را که میرزا ابراهیم خان با آن در دربار فیلمبرداری
می کرد، دوربین مدل گومون بود. این دوربین را هنری ساوج
لندر جهانگرد انگلیسی نیز در بازدید از قصر گلستان در سال
ر 1280 مشاهده کرده است.  ر

  

بر اساس شنیده ها، قول ها و خاطره ها، سینما " سولی " اولین

سینما در ایران، در زمستان 1279 هجری شمسی در تبریز توسط

کاتولیکها تاًسیس شد. این حداقل چهار سال پیش از اقدام " میرزا

ابراهیم خان صحاف باشی " در راه تاًسیس نخستین سالن عمومی

در ماه رمضان 1322 هجری قمری در خیابان چراغ گاز ( برق ) است

سینما سولی در پاساژ تبریز ( خیابان پهلوی سابق ) با گنجایش صد

نفر، هر روز یک نوبت فیلم نمایش می داده است و این رویه تا

سال 1295 که به لحاظ عدم دستیابی به فیلمهای جدید تعطیل شد، ادامه


86/12/11::: 5:30 ع
نظر()
  

در سال 1299 ه. ق. مهندس " بوآتال " فرانسوی امتیاز ساختمان راه آهن " حضرت عبدالعظیم " را از دولت ایران تحصیل نمود و با مشارکت بلژیکیها ساختمان این خط شروع شد.

طول خط آهن حضرت عبدالعظیم 8.7 کیلومتر بود و عرض آن 80 سانتیمتر. خط مزبور در سال 1301 ه. ق. طی تشریفات مفصلی به دست " ناصرالدین شاه " افتتاح گردید.

در روز افتتاح اکثر مردم برای اطلاع از چگونگی کار این وسیله نوظهور به گارماشین (ایستگاه راه آهن) در انتهای خیابان ری که امروز جای خود را به پارکی داده است، رفتند و با علاقه حرکت آن را روی ریلهای آهنی تماشا کردند.

ساکنین تهران که تا سال 1300 ه.ق. چنین موجود عجیب و غریبی را ندیده بودند برایشان تعجب آور بود که کوهی از آهن بتواند با سرعت زیادی حرکت کند و چون هنگام حرکت، از کله این ماشین وحشتناک دود بسیار زیاد و غلیظی خارج می شد، به همین دلیل لقب ماشین دودی را به آن داده بودند.

در آغاز ورود ماشین دودی، مردم دسته دسته برای تماشای این موجود نوظهور به ایستگاه آن می آمدند، ولی هیچکس جرات سوار شدن آن را به خود نمی داد، این مساله ادامه داشت تا اینکه مهندس فرانسوی وارد کننده آن خطر ورشکستگی را بر خود دید و به همین خاطر به حضور ناصرالدین شاه رسید و ماجرا را با وی در میان گذارد و پس از آن قرار بر آن شده و با آن به شهر ری بروند، پس از انجام این کار وقتی که مردم دیدند شاه با همراهان به سلامت به مقصد رسیدند، کمی ترسشان ریخت و پس از گذشت مدت کوتاهی کار بدانجا رسید که دیگر جایی در ماشین دودی برای سوار شدن نمی ماند و مردم نشسته و ایستاده با آن طی طریق می کردند.

تعداد واگنهای ماشین دودی و ترتیب بستن آنها در مواقع مختلف فرق می کرد ولی به طور معمول حدود یازده دوازده واگن اختصاص به حمل مسافر داشت و در مواقعی هم که کالاهای تجاری موجود بود، به همین تعداد هم واگن مخصوص بارکشی به دنبال ماشین دودی بسته می شد.

ترتیب بستن واگنهای مسافری نیز معمولا به این صورت بود: واگن شاهی که مخصوص شاه بود و بعد از لوکوموتیو بسته می شد و بعد از آن واگن مخصوص اعیان و دولتیون و پس از آن نیز واگن مخصوص زنان و سرانجام حدود هشت واگن مخصوص آقایان بسته می شد.

کرایه ماشین دودی در آغاز از تهران به شهر ری و بالعکس حدود 3 شاهی و این مقدار بعد از هر مدتی اضافه میشد، تا اینکه در اواخر کارش به حدود 3 ریال رسید.


86/12/11::: 5:28 ع
نظر()
  

اولین نوجوان چترباز ایرانی "ارشیا سعادت کیا" است که در سال 1374 با 14 سال سن و با شرکت در کلاسهای دوره آموزش چتر بازی موفق به کسب گواهینامه چتربازی گردید و به عنوان جوانترین چترباز ایران معرفی شد.


  
<      1   2   3   4   5   >>   >