سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مزد جهادگر کشته در راه خدا ، بیشتر نیست از مرد پارسا که معصیت کردن تواند لیکن پارسا ماند . و چنان است که گویى پارسا فرشته‏اى است از فرشته‏ها . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :38
بازدید دیروز :22
کل بازدید :336643
تعداد کل یاداشته ها : 128
103/2/25
10:27 ع
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
داود ایموری[35]
حضرت مهدی (ع)کیست و برای چه در ادیان مختلف نام مبارک این امام غایب به صوررت مکرر امده است. باور شیعیان از وجود امام زمان از کجا سرچشمه می گیرد

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

اولین کالسکه

اولین کالسکه در سال 1267 ه.ق. به همت "معیر الممالک" در طهران ساخته شد و بعد از مدت کوتاهی استفاده از کالسکه رواج و نیز روز به روز طرفداران بیشتری پیدا می کرد. به علت نامناسب بودن خیابانها و کوچه ها تردد کالسکه مشکل بود و به همین دلیل دولت وقت تصمیم به سنگفرش کردن خیابانها و کوچه ها گرفت تا کالسکه ها بهتر بتوانند تردد کنند.

از کالسکه هم در داخل شهر و هم در خارج از شهر استفاده می شد. کالسکه ها را معمولا چهار اسب می کشیدند و به واسطه همین تعداد زیاد اسب، وسیله تندروی خوبی برای مسافرت به حساب می آمده است.

در آغاز استفاده از کالسکه مخصوص اعیان و اشراف بود ولی بعد از مدتی کالسکه سواری رواج عمومی پیدا کرد و کار به جایی رسید که فردی به نام "مهدیخان" که صاحب جمع وجوه خارجه نیز بود اقدام به کرایه دادن کالسکه نمود و به همین منظور ده کالسکه تهیه کرد و آنها را در دروازه محمدیه در کاروانسرایی که بعدها به کاروانسرای کالسکه خانه شهرت پیدا کرد مستقر نمود، هر کسی که احتیاج به کالسکه داشت به کاروانسرای مزبور مراجعه کرده و اقدام به کرایه کردن کالسکه می نمود.

در آغاز کرایه یک کالسکه به همراه کالسکه چی آن به قرار ساعتی یکهزار دینار بود و شخص کرایه کننده هر چند ساعت که می خواست می توانست کالسکه را در اختیار خود نگه دارد.

لازم به توضیح است که کالسکه یک کلمه روسی بوده و فارسی آن گردونه است. در ایران قدیم نوعی گردونه ای اسبی بود که آن را ارابه های جنگی می گفتند و بیشتر در مواقع جنگ از آن استفاده می شد و کمتر در مواقع معمولی به کار می رفت.

تا زمان فتحعلی شاه کالسکه در ایران نبود و سلاطین و بزرگان، موقع سفر سوار اسب یا تخت روان می شدند. در دوران سلطنت فتحعلی شاه پادشاه انگلستان یک کالسکه زرنگار برای شاه ایران هدیه کرد و این کالسکه تاریخی با کشتی تا بصره و بغداد، و از آنجا به وسیه قاطر  و اسب به تهران حمل شد و چون خیابانها و کوچه ها تنگ بود کالسکه را از هم جدا کرده و در میدان ارگ مجدداً بر روی هم سوار نمودند. شاه که خیلی به سواری آن علاقه داشت و از طرفی کسی رانندگی بلد نبود و بالفرض وجود راننده، خیابانی برای عبور وجود نداشت؛ ناچار درباریان در مقابل اصرار شاه او را سوار کرده و چندین بار آن را دور ارگ گردانیدند.

ناپلئون نیز یک کالسکه برای فتحعلی شاه فرستاد؛ ولی هیچیک از این دو کالسکه به علت نبودن اه مورد استفاده قرار نگرفت، فقط در زمان ناصرالدین شاه کالسکه بسیار رایج شد


  

خود را فریب ندهید، خدا را استهزا نمی‌توان کرد. زیرا که آن چه آدمی بکارد، همان را درو خواهد کرد. زیرا هر که برای جسم خود کارد، از جسم فساد را درو کند و هر که برای روح کارد، از روح حیاتی جاودان خواهد دروید. لیکن از نیکوکاری خسته نشویم زیرا که در موسم آن درو خواهیم کرد اگر که ملول نشویم. خلاصه به قدری که فرصت داریم با جمیع مردم احسان بنماییم، علی‌الخصوص با اهل بیت ایمان. (عهد جدید، نامه به غلاطیان، 6)

سرآغاز بسیاری از بحث‌ها پیرامون مفهوم زمان در فلسفه، همین عبارتی است که سنت‌پل برای وعده به مسیحیان برگزیده است. سنت‌پل به مخاطبانش امید می‌دهد که نیکوکاری بی‌ سرانجام نیست، آن چه را که کاشته‌اند روزی درو خواهند کرد، و مؤمنان نباید از لطف پروردگار مأیوس شوند. پرسش مسیحیان مسلماً این است که در چه زمان می‌توانند از کاشته‌هایشان بهره برند، و سنت‌پل می‌گوید «در موسم آن».                                                    ادامه مطلب...

86/12/11::: 11:33 ص
نظر()
  
  

نهضت المپـیک در ایران، با تاًسیس کمیته ملی آن در سال 1325 آغاز

شد. با تاًسیس کمیته ملی المپـیک ایران، 15 فدراسیون ورزشی ورزشهای

جدید به وجود آمدند و بـتدریج در فدراسیونهای بـین المللی مربوطه پـذیرفته

شدند. در ماه مارس 1947 ( 1326 شمسی ) برای اولین بار دعوت نامه

رسمی شرکت در بازیهای المپـیک به ایران ارسال گردید و اساسنامه کمیته

بر اساس مقررات بـین المللی المپـیک تدوین شد. عضویـت ایران در کمیته

بـین المللی المپـیک سرانجام در تاریخ 20 ژوئن 1947 رسماً اعلام گردید

در مرداد ماه 1327 برابر با ژوئن 1948 در لندن چهاردهمین دوره از

المپـیک با شرکت 57 ملت برگزار شد و تیم ایران پس از 56 سال که از

شروع بازیهای المپـیک مدرن می گذشت، برای نخستین بار بطور رسمی در

آن شرکت کرد


  

مسابقه های قهرمانی کشور ایران اولین مرتبه در نیمه دوم مهرماه 1318

در تهران انجام گرفت. در این مسابقه تعـداد 225 نفر قهرمانان شهرستانهای

ایران ( در کلیه رشته ها ) که در نتیجه انجام مسابقه های داخلی مابـیـن

ورزشکاران هر شهرستان انـتخاب شده بودند در تهران گرد آمدند و با هفتاد

نفر قهرمان انـتخابی از پایتخت مدت ده روز از تاریخ 25 مهرماه تا 4 آبان

ماه 1318 رقابت کردند.   لازم به توضیح است که تا قبل از این تاریخ از

میزان و اندازه توانایی و نیروی جسمی و استعداد جوانان برای ورزش

سنجش و آزمایش صحـیح انجام نگرفته و این امر تا درجه ای مجهول بود

و اشخاصی نیز که در گوشه و کنار تمریناتی انجام داده و در انواع ورزشها

پـیـشرفتی داشتـند و یا صاحب استعـداد ورزشی بودند، شناخته نمی شدند

برای اینکه ورزشکاران بتوانند خود را برای شرکت در مسابقه های

بـیـن المللی حاضر و آماده نمایند، ابتدا لازم بود نیروی جسمی و استعـداد

آنان با وسائل صحیح فنی ارزیابی شود و میزان توانایی آنان معـلوم گردد

احساس همین احتیاج بود که مسابقه های قهرمانی را بوجود آورد. این

اقدام، اشخاص صاحب استعـداد یا صاحب سابقه در امور ورزشی را از

گوشه و کنار به میدان آورد و به عموم معرفی نموده، توانایی و سنجش

نیروی جسمی ورزشکاران تا حدی معـلوم شد؛ بعـلاوه در خلال انجام این

مهم، ورزشکاران با قواعـد فنی و مقررات بـیـن المللی اغلب بازیها

ورزشها و مسابقه ها آشنا گشتـند. مقررات خاص مسابقه هایی که انجام

گردید به صورت رساله جداگانه به چاپ رسیده و در معرض مطالعـه آنان

گذاشته و به وسیله تشکیل کلاسها به ایشان تعـلیم گردید


  

نخستیـن ورزشکار ایرانی که از المپـیک مدال گرفت محمد جعفر سلماسی

در رشتهً وزنه برداری در المپـیک 1948 بود. وی همچـنین در اولین دورهً

بازیهای آسیایی سال 1951 دهلی نو مدال طلای وزن 60 کیلو گرم را به خود

اختصاص داد. او در سال 1294 شمسی در کاظمین عراق متولد گردیده بود


  
امیرکبیر"، در راه ترقی صنعت ملی از پشتیبانی، تشویق و مساعدت به اهل فن و هنر هیچ دریغ نورزید. هنرمندان و صنعتکاران ایران نیز به این دعوت پاسخی نیکو دادند و به تولید کالای مرغوب ملی و رقابت با امتعه فرنگی مبادرت کردند. از جمله این هنرمندان، "خورشید خانم" زنی تهرانی بود که نمونه ای از زردوزی به کار رفته در لباس نظامیان را که تا آنزمان از اتریش و عثمانی وارد میشد، ساخت.

امیر از زن هنرمند را تشویق کرده، فرمان داد شاگردان متعدد بگیرد و تا پنج سال نیز زردوزی لباس نظامی در انحصار او باشد. بدین قرار "خورشید خانم" نخستین زن تهرانی بود که در ترقی تولیدات ملی به رقابت با کالای فرنگی پرداخت و در این مهم توفیق یافت. خبر این واقعه در روزنامه "وقایع اتفاقیه" به چاپ رسید. متن خبر به نقل از شماره دوم آن روزنامه مورخ جمعه یازدهم ربیع الثانی 1267 هـ.ق. بدین قرار است:

«ضعیفه تهرانی زردوزی دوره ملبوس صاحب منصب نظامی را به قاعده روم دوخته و در کمال خوبی بعمل آورد که درین هفته به نظر اولیای دولت علیه رساند. به طوریست که مطلقاً با کار اسلامبولی امتیاز داده نمی شود. اولیای دولت علیه حکومت فرمودند که شاگرد بسیار نگاهدارد و تا مدت پنج سال احدی در عمل او شراکت ننماید.»


  
اولین زن عکاس که نامش به عنوان زن عکاس ایرانی به ثبت رسیده، "اشرف السلطنه" همسر "محمدحسن خان اعتمادالسلطنه" است که عکاسی را از "شاهزاده محمدمیرزا" آموخته و رأساً به فعالیت در آن پرداخته است.
  

نخستین ملکه ایران که به اروپا مسافرت کرد، "فاطمه خانم انیس الدوله" از زنان محبوب ناصرالدین شاه میباشد. شاه بقدری این زن را دوست داشت که بطور مخفی او را همراه خود به اروپا برد؛ اما همین که انیس الدوله به روسیه رسید، خبر آن در تهران فاش گشت و قال و مقال زیادی به راه انداخت. "میرزا حسین خان سپهسالار" که اینرا شنید، از شاه درخواست کرد انیس الدوله را به ایران برگرداند. شاه هم ناخواسته انیس الدوله را روانه ایران کرد.

می گویند از همان موقع انیس الدوله کینه سپهسالار را در دل گرفت و با همدستی دشمنان داخلی و خارجی آنقدر کوشید تا سپهسالار را معزول و به روایتی مسموم ساختند.


  
مادام "کارلا سرنا" (ایتالیایی) اولین زن جهانگرد اروپایی است که در سال 1877 از ایران دیدن کرده و یکی از جالب ترین سفرنامه ها را درباره کشور ما تحت عنوان "آدمها و آیینها در ایران" به رشته تحریر درآورده است.
  

"رابعه قزداری" نخستین زن شاعر فارسی گوی، مشهور به مگس رویین و ملقب به "زین العرب"، دختر کعب، امیر بلخ و از اهالی قزدار (قصدار، خضدار، شهری قدیمی واقع میان سیستان، مکران و بست) و معاصر "رودکی" بود.

تذکره ها شرح حال و نمونه های شعر او را بعنوان نخستین زن شاعر فارسی گوی آورده و مقام بلند او را در طلوع شعر فارسی ستوده اند. "محمد عوفی" در لباب الالباب، از او چنین تجلیل میکند: «دختر کعب اگر چه زن بود اما به فضل بر مردان جهان بخندیدی. فارس هر دو میدان و والی هر دو بیان، بر نظم تازی قادر و در شعر فارسی به غایت ماهر بود.»

عطار نیشابوری، نخستین بار شرح احوال او را در 428 بیت شعر در "الهی نامه" خود آورده و تذکرده های بعدی همگی با کم و بیش تفاوتهایی و به صورت نظم و نثر به نقل زندگی و اشعار وی پرداخته اند. گرچه داستان عطار از اغراق و مبالغه گوییهای عارفانه تهی نیست اما تا حدودی مبین زندگی اوست.

به نوشته عطار، پس از کعب، پسرش حارث که به جای پدر امیر بلخ شده بود، سرپرستی رابعه را بر عهده گرفت و او در نزد حارث زندگی میکرد. رابعه دلباخته یکی از غلامان زیبا روی برادرش به نام "بکتاش" شد، اما عشق خود را پنهان داشت و رنجور گردید. پیرزن دنیا دیده ای دلیل رنجوری او را پرسید، وی ابتدا خودداری کرد و بالاخره راز خود را برایش آشکار نمود و توسط او اشعار عاشقانه ای برای بکتاش میفرستاد.

بکتاش نیز به عشق رابعه مبتلا شد. یک ماه بعد در جنگی که برای برادرش روی داد بکتاش زخمی شد و نزدیک بود اسیر شود که ناگاه زن روبسته ای خود را به صف دشمن زد و تنی چند از آنان را کشت و بکتاش را نجات داد و لشکر حارث پیروز شد.

زمانی نیز رودکی شاعر در حال عبور رابعه را دید. اشعارش را بر او خواند و رابعه نیز اشعار خود را برایش خواند. در جشن باشکوهی که "امیرنصر سامانی" در بخارا ترتیب داده بود، رودکی اشعار رابعه را خواند. امیرنصر پرسید که شعر از کیست و رودکی پاسخ داد که از دختر کعب است که دلباخته غلامی گردیده است و به سرودن شعر روی آورده و اشعارش را برای او میفرستد. حارث که در جشن حضور داشت به راز خواهرش پی برد و به اشعار او دست یافت. از این رو بکتاش را به چاهی و خواهر را نیز در گرمابه ای افکندند و رگ دست او را بریدند و در گرمابه را با سنگ و خشت و آهک بستند. رابعه با خون خود بر دیوارهای گرمابه اشعار خود را مینوشت تا اینکه ضعف بر او غلبه کرد و درگذشت.

تذکره نویسان پیرامون عشق رابعه به بکتاش اختلاف نظر دارند: "جامی" در نفحات الانس از قول "ابوسعید ابوالخیر" عشق رابعه را عشق مجازی نمیداند و داستان بکتاش را بهانه ای برای طرح عشق حقیقی دانسته است. "هدایت" نیز در روضةالصفا، رابعه را "صاحب عشق حقیقی و مجازی" میداند و داستان دلباختگی او را در "گلستان ارم" به نظم درآورده است. بسیاری از تذکره ها نیز عشق او را، صرفاً عشق مجازی دانسته اند.

از اشعار اوست:

ز بـس گـل کـه در بـاغ مـأوی گــرفــت                              چــمــن رنــگ ارتــنــگ مــــانــــی گــــرفـــت

صـبا نـــافــه مــشـک تـبـت نـداشــت                               جـهـان بــوی مـشــک از چــه مـعـنـی گرفت

مگر چشم مجنون به ابــر انــدر است                               کـه گـل رنـگ رخـسـار لـیـلــــی گـــــــرفــت

بـه مـی مــانـد انـدر عـقـیـق قـــــــدح                                سـرشـکـی کـه در لالـه مــأوی گــــــــرفـت


  
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >